۱۳۹۷ مرداد ۳۰, سه‌شنبه

گور - مهدی یعقوبی




چند ماهی میشد که به کرمعلی و حسن زالو ماموریت داده شد  تا در حول و حوش گور جمعی کشیک بدهند و از افراد بازدید کننده مخفیانه عکس بگیرند و ویدیو  یا اگر مورد خاصی پیش آمد مستقیم با مقامات بالا تماس .

آنها از گرگ و میش سحر می امدند تا غروب آفتاب . گهگاهی هم که موارد مشکوکی به چشمشان می خورد تا پاسی از شب محل  را می پاییدند .  هر ماه هم یکبار سنگ قبرها را با تیشه و کلنگ تخریب.
گور جمعی در مسیر باریک و ناهموار در حواشی جنگل قرار داشت . کسانی که به دیدار عزایزانشان می آمدند در نزدیکی های محل خودرو را پارک می کردند و پس از عبور دو تپه می رسیدند به محل.
سالها کسی از این نقطه پرت و دور افتاده خبری نداشت تا چوپانی که در آن مسیر در رفت و آمد بود با دیدن  ملافه ها و دمپایی های آغشته به خون  محل را کشف کرد و خبر را پخش .  پس از کند و کاو و جستجو فهمیدند که که محل دفن زندانیان  اعدام شده در دهه 60 است .
خبر دیگری که به موازات کشف این گور جمعی به اطراف درز کرده بود این بود که تعدادی از بازدید کنندگان که بیشترشان هم دختر بودند در آن مدت مفقود شده بودند و خانواده های گمشدگان به هر دری که زده بودند نتیجه ای نگرفتند . ماموران انتظامی هم اظهار بی اطلاعی یا طفره می رفتند و آنها را سر می دواندند .

۱۳۹۷ مرداد ۲۹, دوشنبه

کفر - مهدی یعقوبی



 آقا مسعود که در حیاط خانه مشغول اختلاط با  آخوند محل زینعلی بود متوجه شد که او هی آب زیر کاه به پاهای لخت  دختر هفت ساله اش سحر و موهای برهنه اش که در پاشویه حوض آب  بازی میکرد نگاه می کند . برای همین سرفه ای کرد و به دخترش گفت:
- دخترم پاشو برو کنار مادر بزرگ ، رو ایوون ،

او هم لبخندی بر گونه اش شکفت و دوان دوان از پله ها رفت بالا و نشست کنار مادر بزرگ.  نگاهی به چادر سیاه و سپس به عینک ته استکانی اش انداخت و پرسید:
- مادر بزرگ داری چی میخونی
- دارم قرآن میخونم
- چرا میخونی
- خدا گفته
- خدا به کی گفته
- خدا به پیامبرش گفته
- به تو کی گفته مادر بزرگ
- به من کتاب خدا گفته
- به کتاب خدا کی گفته
- خود خدا
- به خود خدا کی گفته

۱۳۹۷ مرداد ۱۷, چهارشنبه

پهپاد - داستان کوتاه




اطلاعات سری که ماموران نفوذی وزارت اطلاعات در میان اپوزیسیون خارج از کشور فرستاده بودند حاکی از این بود که یکی از سازمانهای برانداز ، تیمی زبده  را در بحبوحه تظاهرات سراسری به داخل اعزام کرده بود .  این افراد ماهها در مناطق مرزی مستقر شده بودند و شورشها  را رصد .
معلوم نبود که هدفشان چیست . آیا میخواستند دست به ترور بزنند آنهم در زمانی که مشی مسلحانه و برخورد قهرآمیز با نظام از سوی بسیاری از مخالفان کنار گذاشته شده بود . با اینچنین همه چیز امکان داشت بخصوص در زمانی که تظاهرکنندگان حوزه های علمیه و دفاتر امام جمعه ها را در چند شهر به آتش کشیده بودند و در حمله نیروهای ضد شورش شروع کرده بودند به ساختن کوکتل مولوتف .