کلب علی فرمانده سابق سپاه پاسداران، با آن قیافه دوزاری و بد قواره اش که بیشتر به یک گاومیش چاق و چله شبیه بود تا آدمیزاد، پس از کنفرانس بیداری اسلامی در تهران که دو هفته و اندی طول کشیده بود و دوبار کفشش را دزدیده بودند با ماشین آخرین مدلش بعد از چند ساعت خسته و کوفته به خانه بر گشت. بی سر و صدا و بی آنکه زنش بفهمد کلید را در قفل چرخاند. در را باز کرد و نیم نگاهی به دور برش انداخت و لبخندی شیطانی در شیار گونه های پر چین وچروکش نقش بست.