نماز عید فطر را که به امامت خامنه ای خواندند . مثل مغول ها حمله کردند به دکه های ساندیس . بخودم گفتم : « اگه پول نفت و گاز رو سفره مردم گرسنه نیومده . تو شکم سگهای بسسیجی که اومده » .
از کنارم دو مرد ریش دار با محاسن ولایی میگذشتند و بلند بلند میگفتند : « خدا رو شکر مملکت اسلامی شده ، امام خیلی کارش درسه ، اگه جلوی اقامه نماز سنی ها رو تو عید فطر نمی گرف ، فردا ادعا میکردن که تو تهرونم مسجد بسازن ، اونوقت خر بیار و باقلا بار کن » . آن یکی هم سرش را به علامت تائید مانند گاو پیشانی سفید تکان میداد .
خانه ام در آن حوالی بود ، شب را در منزل دوستم خوابیده بودم و خسته و کوفته داشتم بر می گشتم . از آن زمانی که راه و رسم نماز جمعه خواندن بعد از انقلاب مد شد به خاطر ندارم که یک روز جمعه از آن حوالی رد شده باشم . نمی دانم دلیلش چه بود یک جورهایی از روز جمعه نفرت داشتم . از ریشدارهای شپشی .
صدای قرآن از بلندگوهای اطراف شنیده میشد و بوق های ممتد ماشین ها . جشن هاشان هم شبیه عزاداری بود آنهم عید فطر . به خودم گفتم : « چه چیزشون معمولیه که این یکیش باشه » .
دوستم دیشب تعریف میکرد که یک آیت الله فکسنی 80 و چند ساله با یک دختر 16 ساله ازدواج کرده ، من هم هاج و واج بهش نگاه میکردم
از کنارم دو مرد ریش دار با محاسن ولایی میگذشتند و بلند بلند میگفتند : « خدا رو شکر مملکت اسلامی شده ، امام خیلی کارش درسه ، اگه جلوی اقامه نماز سنی ها رو تو عید فطر نمی گرف ، فردا ادعا میکردن که تو تهرونم مسجد بسازن ، اونوقت خر بیار و باقلا بار کن » . آن یکی هم سرش را به علامت تائید مانند گاو پیشانی سفید تکان میداد .
خانه ام در آن حوالی بود ، شب را در منزل دوستم خوابیده بودم و خسته و کوفته داشتم بر می گشتم . از آن زمانی که راه و رسم نماز جمعه خواندن بعد از انقلاب مد شد به خاطر ندارم که یک روز جمعه از آن حوالی رد شده باشم . نمی دانم دلیلش چه بود یک جورهایی از روز جمعه نفرت داشتم . از ریشدارهای شپشی .
صدای قرآن از بلندگوهای اطراف شنیده میشد و بوق های ممتد ماشین ها . جشن هاشان هم شبیه عزاداری بود آنهم عید فطر . به خودم گفتم : « چه چیزشون معمولیه که این یکیش باشه » .
دوستم دیشب تعریف میکرد که یک آیت الله فکسنی 80 و چند ساله با یک دختر 16 ساله ازدواج کرده ، من هم هاج و واج بهش نگاه میکردم