- دیوث تو کتابش نوشته خدا مرده، یه بلایی سرش بیارم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن. این انتقام یه انتقام مقدسه، دست من دست خداست،
- خونتو کثیف نکن
- مگه میشه عصبانی نشد مومن، بهش زنگ زدم گفتم این مزخرفاتو چرا نوشتی، گفت اگه خدا با حرفام مخالفه بذار خودش بیاد باهام صحبت کنه. نه تو آتش به اختیار. توهین ازین بالاتر.
غلام این جمله را گفت و با رحمان از موتوری که پلاکش را پوشانده بود پیاده شد.