با آنکه امرای قزلباش به شاه اسماعیل یادآور شدند که بیش از دو سوم مردم تبریز سنی مذهب هستند و شیعه کردن آنها با زور سرنیزه به صلاح مملکت نیست او اما با چهره ای مصمم و درهم کشیده پای بر زمین می کوبید و می گفت :
- همین هست که هست و من در این امر مقدس از هیچ کس بیم وهراسی ندارم .
یکی از رجال شیعه که در جمع حضور داشت سری خم کرد و به زانو نشست و پس از سجده و پای بوسی با صدای لرزان گفت :
- شاها نزدیک به 3 قرن است که خطبه اثنی عشری خوانده نشده است . اگر خوانده شود آتش جنگ و برادر کشی را بر خواهد افروخت . این سنی هایی که من می شناسم و می بینم حاضرند هزار بار بمیرند اما دین و آیین خود را رها نخواهند کرد .
- سنی ها سنی ها ، دیگر در نزد من این کلمه قبیحه را بکار نبرید . به من الهام شده است و در این امر مقدس خداوند و همه ائمه معصومین همراه من اند و اگر رعیت ندای مخالفت سر دهد یک تن از آنان را زنده نخواهم گذاشت .
- قبله عالم ، گیرم همه امورات به خوبی و خوشی پیش رفت اما اضافه کردن « اشهد ان علی ولی الله در اذان و اقامه را چگونه توجیه خواهید کرد .
- این شمشیر و این لشکر تبردار همه غائله ها را خواهد خواباند . مگر استغفرالله رسول خدا دینش را بر پایه شمشیر بنا ننهاد . اگر میخواست با کافران به گفتگو بنشیند دیگر از اسلام چیزی باقی نمی ماند . ما هم از او پیروی می کنیم و چنان حمام هایی از خون بر پا سازیم که کافران تا ابدالدهر جرئت نداشته باشند ندای مخالفت سر دهند .